خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: جمعیتی که اصطلاحتا آنها را عربهای اسرائیلی صدا میزنند، جامعهای است که در درون سرزمینهای اشغالی ۱۹۴۸ زندگی میکنند و یهودی نیستند. این عربها در حقیقت همان مردم فلسطین هستند که از زمان اشغال و جنگهای عربها و رژیم مهاجرت نکرده اند و حالا در مناطق تحت سیطره رژیم اشغالگر زندگی کرده و شهروند رژیم محسوب میشوند. آنها حین اشغال فلسطین علی رغم فشارگروه های اشغالگر، محله و شهرهای خود را ترک نکردند و این سالها در مناطق اشغالی مانده اند. شهرهای لد، ام الفحم وصحرای نقب مکانهای اصلی سکونت عربهای درون سرزمینهای اشغالی است.
بیشتر این مردم عرب (حدود ۸۴ درصد) مسلمان هستند و درصدی هم مسیحی و دروزی اند. این عربها اگر چه در زمان دهههای ابتدای تشکیل رژیم کم بودند؛ اما حالا حدود ۲۰ درصد از جمعیت ۹ میلیونی ساکن سرزمینهای اشغالی را تشکیل میدهند. آماری که مرکز مطالعاتی الزیتونه منتشر کرده نشان میدهد حدود ۱.۷ میلیون عرب در سرزمینهای اشغالی زندگی میک نند که در ادامه ما آنها را فلسطینیها ساکن مرزهای ۱۹۴۸ خطاب میکنیم.
فلسطینیهای که در مناطق اشغالی زندگی میکنند در این گزارش مرکز الزیتونه ۱.۶۷ میلیون نفر اعلام شده که البته توضیح هم داده شده که با حساب اهالی جولان، اهالی قدس اشغالی و جمعیت عربهای سوری و لبنانی و.... به ۱.۹۹۵ میلیون نفر میرسد. این یعنی به تعبیری که میتوان جمعیت عربهای اسرائیلی را (غیر یهودیان ساکن اراضی اشغالی ۱۹۶۷) را ۲ میلیون دانست. رقمی عجیب و رو به رشد که قطعاً برای رژیم صهیونیستی چالشی جدید و فرصتی مهم برای تفکر مقاومت با تمرکز بر این جمعیت با توجه به ظهور رگههای بیداری و تغییر رفتار طیفی از آنان در سال اخیر است.
نژاد پرستی سیستماتیک علیه فلسطینیهای ساکن ۱۹۴۸
برخلاف تصور عامه مردم که تمام سرزمینهای اشغالی یک جامعه یهودی است، اما بخش قابل توجهی از آن عرب اند. عربهای فلسطینی الاصل، هرچند امروزه پاسپورت دارند، عضو پارلمان (کنست) هستند و در انتخابات هم شرکت میکنند؛ اما همواره از یک تبعیض ساختاری رنج میبرند.
رسانههای صهیونیستی به آنها اعراب میگ ویند تا یادشان نرود که یهودی و شهروند درجه یک نیستند، رسانههای فلسطینی آنها را فلسطینیهای ۴۸ یا اعراب ۴۸ صدا میزنند. گفتنی است طبق نظرسنجیهای مؤسسات عبری از سال ۲۰۱۶ به این سو، بالای ۹۰ درصد عربها گفته اند با آنان تبعیض آمیز و به عنوان شهروند درجه دو برخورد میشود. تبعیض نژادی، بیکاری بالای عربها، عدم حضورشان در سمتهای مهم دولتی، عدم امکان کسب جایگاه بالا در ارتش و…همگی یک نارضایتی جدی ایجاد کرده است.
تا سال ۲۰۱۸، عربی هم مانند عبری، یک زبان رسمی در سرزمینهای اشغالی شناخته میشد اما در همان سال و به دنبال تصویب قانون دولت- ملت یهود در کنست، زبان عربی موقعیت خود به عنوان یک زبان رسمی دولتی را از دست داد و به زبانی که جایگاه ویژهای دارد، تبدیل شد. بند چهارم این قانون نژادپرستانه به زبان رسمی در سرزمینهای اشغالی میپردازد. در این بند بیان شده عبری زبان رسمی است و استفاده از زبان عربی در نهادهای رسمی و یا بهکارگیری آن بهموجب قانون ممکن خواهد بود. در تبصرهای اضافه شده تاکید میکند این بند، قوانین پیشین زبان عربی را تغییر نمیدهد. این تبصره به نوعی به ابهام استفاده از زبان عربی افزوده است؛ زیرا پیش از این عربی یک زبان رسمی محسوب میشد و در مدارس سرزمینهای اشغالی و رسانهها مورد استفاده قرار میگرفت. حتی بر اساس قانون، اعضای کنست میتوانند با زبان عربی صحبت کنند. حال این مسئله مطرح میشود که گویا این قانون جدید به دنبال آن است علاوه بر آنکه عربی از لیست زبان رسمی خارج میکند، بلکه هر جا استفاده از زبان عربی ناشی از حضور عرف و حضور جمعیت وسیع عربهای اسرائیلی که ۲۰ درصد جمعیت را تشکیل میدهند بوده را محدود و دچار مشکل نماید.
در این قانون یعنی دولت-ملت یهود چندین مرتبه بر قوم یهود تاکیده شده و نژادپرستی صهیونیستها را علنیتر و سیستماتیک تر نموده است. تصویب قانون نژاد پرستی با اعتراض نمایندگان عرب کنست هم همراه بود. ایمن عوده، رئیس ائتلاف فهرست مشترک عربی در کنست تصویب قانون نژادپرستانه یهودی بودن رژیم صهیونیستی را «مرگ دموکراسی» توصیف کرد. اما جالب است که نشریه آنتی وار در واکنش به سخنان نماینده کنست نوشت: «آیا واقعاً عوده فکر میکرد قبل از تصویب این قانون در یک دموکراسی واقعی زندگی میکرده است؟ هفتادسال برتری جویی، نسلکشی، پاکسازی قومی، جنگ، محاصره، کشتار جمعی، قوانین تبعیضگونه متعدد همه و همه با هدف تخریب مردم فلسطین میبایست به وی سرنخهای کافی بدهد که اسرائیل هرگز یک دموکراسی نبوده است.»
خیزش عربها در عمق سرزمینهای اشغالی ۱۹۴۸
فلسطینیهای ساکن سرزمینهای اشغالی در دهههای ابتدای موجودیت جعلی رژیم صهیونیستی و تا سال ۲۰۰۰، نقشی بسیار حاشیهای داشتند. دلیل این مسئله کم بودن جمعیت، سازش بسیاری از سران قبایل و احزاب عربی و پذیرش موجودیت رژیم و.... بود اما از ۲۰۰۰ به این سو احساس تهدید از سوی جوانان عربی شنیده شد و اتفاقاتی بی نظیر در ۲ سال اخیر رقم خورده که نشان میدهد رژیم صهیونیستی با یک چالش جدی در عمق سرزمینهای اشغالی اش از این پس روبروست.
در طول چند دهه حضور این اعراب در سیطره سرزمینهای اشغالی، شورش و اعتراضات فراوانی از این جمعیت بالاخص در دوران انتفاضه ثبت شده است. اما ناآرامی و اعتراضات گسترده این اعراب در اردیبهشت ماه سال گذشته و هم زمان با سیف القدس در حمایت از مسجدالاقصی و مقاومت غزه، زنگ خطر جدی ای را برای رژیم صهیونیستی به صدا در آورد. به گونهای که شخصی مثل نفتالی بنت هرگاه از آن اتفاقات با هدف حمله به نتانیاهو که آن زمان نخست وزیر بود میخواهد یاد کند، اینگونه روایت میکند که ما با اتفاقی بی سابقه در تاریخمان روبرو شدیم و کنترل برخی شهرها را برای چند روز از دست دادیم.
همچنین امسال در ۲ ماه ابتدایی ۱۴۰۱ در فاصله حدود ۴۰ روز ۵ عملیات از سوی فلسطینیها از جنوب (بئرالسبع نقب) تا شمال (تل آویو) رخ داد که در سالهای اخیر این حجم از عملیات در کنار تعداد تلفات جانی صهیونیستها (۱۹ نفر) یک امر کاملاً بی سابقهای است. عملیات اول در بئرالسبع، عملیات دوم در الخضیره، عملیات سوم در بنی براک تل آویو، در عملیات چهارم در خیابان دیزنکوف محل اصلی توریستی تل آویو و عملیات پنجم در العاد رخ داد. یکی از موضوعات مهمی که باید در خصوص این ۵ عملیات به آن توجه کرد، پراکندگی جغرافیایی آن از بئرالسبع (در صحرای نقب و جنوب فلسطین اشغالی) و الخصیره در شمال تل آویو تا قلب تل آویو در شمال سرزمینهای اشغالی است. ۵ عملیات پیاپی و همگی درون سرزمینهای اشغالی ۱۹۴۸ بسیار حائز اهمیت و راهبردی است. چیزی که نشان میدهد نهادهای امنیتی رژیم صهیونیستی جدا از نگرانیهایشان برای کنترل کرانه باختری در کنار تضعیف قدرت کنترلی و امنیتی تشکیلات خودگردان، باید بیش از گذشته نگاهی به درون خود و مناطق کاملاً صهیونیست نشین هم داشته باشند.
پیامد این عملیاتها تنها منحصر به امنیت روانی جامعه و پیامدهای امنیتی برای صهیونیستها باقی نماند. روزنامه یدیعوت آحارونوت در گزارشی اعلام کرد که علت اصلی فروپاشی ائتلاف نفتالی بنت و یائیر لاپید عملیاتهای مقاومتی اخیر فلسطینیان در سرزمینهای اشغالی ۱۹۴۸ بوده است. سکوت جناح راستگرای رژیم صهیونیستی در قبال ائتلاف نفتالی بنت با لیست یکپارچه عربی، در پی عملیاتهای اخیر در اراضی اشغالی ۱۹۴۸ شکسته شد و بار دیگر اختلافات سیاسی آنها نمایان شد. در حقیقت عملیاتهای گسترده فلسطینیان در اراضی اشغالی در حالی اتفاق افتاد که بنت در رأس قدرت بود و همین مسئله موجب از هم گسیختگی و فروپاشی ائتلافی شد که بر پایه همکاری بین احزاب و اشخاصی شکل گرفته بود که هر کدام رویکرد و دیدگاهی مختلف نسبت به خاورمیانه، رژیم صهیونیستی و مساله فلسطین داشتند.
رهبران راست افراطی در سالهای گذشته تلاش کردهاند شهروندانِ عرب ساکن اراضی اشغالی را بهعنوان یک تهدید امنیتی به تصویر بکشند. حتی برخی تحلیل گران معتقدند لفاظیها و سیاستهای نژادپرستانه نتانیاهو در قبال شهروندان عرب ساکن اراضی اشغالی به گذاشتن بنای موج خشونت در سال ۲۰۲۱ کمک کرد.
جمع بندی
جوانان فلسطینی ساکن در سرزمینهای اشغالی ۱۹۴۸، با گذشت چند دهه اشغالگری، نه تنها هضم نشده اند بلکه تداوم و تشدید نژادپرستی، احساس ظلم و سرخوردگی و تعرض و تلاش رژیم برای حذف هویت عربی اسلامی شأن موجب شده به پاخیزند تا رژیم صهیونیستی در دهه ۸۰ موجودیت جعلی اش با چالشی جدید افزون بر چالشهای پیشین برآمده از یک رژیم جعلی و ساختگی اش روبرو شود.
*محسن فایضی؛ کارشناس مسائل فلسطین
خبرگزاری مهر را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
نظر شما